دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521Analysis of Vowel Spaces in Kermani and Standard Persian Accentبررسی فضاهای واکهای در لهجۀ کرمانی و لهجۀ فارسی معیار114145110.22103/jll.2016.1451FAوحیدهابوالحسنیزادهاستادیار زبانشناسی دانشگاه شهیدباهنر کرمانانیسمعصومیکارشناس ارشد زبانشناسی دانشگاه علّامه طباطباییJournal Article20160909 هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسۀ فضاهای واکهای در دو لهجۀ کرمانی و معیار است. به این منظور از ده گویشور کرمانی و ده گویشور لهجۀ معیار خواستهشد تا شش واکۀ زبان فارسی را سه مرتبه تکرارکنند. صدای گویشوران توسط میکروفون Shure ضبطشده و پس از آن توسط نرمافزارPRAAT مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. سپس با ایجاد یک شبکۀ متنی، مقادیر بسامد سازههای اوّل و دوم آن اندازهگیریشد و با بررسی آمار توصیفی و تحلیلی بهدستآمده، به مقایسۀ فضاهای واکهای این دو لهجه پرداختهشد. نتایج بهدستآمده از این قرار است: با توجه به اینکه مقادیر بسامد سازههای اوّل و دوم واکههای [ɑ] و [u] در لهجۀ کرمانی بیشتر از مقادیر آنها در فارسی معیار است میتوان چنین نتیجهگیری کرد که در لهجۀ کرمانی این واکهها افتادهتر از فارسی معیار هستند و در جایگاهی پیشینتر تولید میشوند. همچنین در لهجۀ کرمانی واکههای [i,e,o,æ]، نسبت به لهجۀ فارسی معیار، دارای بسامد سازۀ اوّل بالاتر و بسامد سازۀ دوم کمتری میباشند. این مسئله موجب میشود که واکههای مذکور در لهجۀ کرمانی افتادهتر باشند و در جایگاه پسینتری نسبت به واکههای معیار تولیدشوند.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Study and Comparison of Qabousnameh and Anis-al-Naasبررسی و مقایسة قابوسنامه و انیس النّاس(تحریری دیگراز قابوسنامه)1536145210.22103/jll.2016.1452FAسودابهبخشاییدانشجوی دکتری زبان وادبیّات فارسی دانشگاه شیرازاکبرصیّادکوهدانشیار بخش زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شیرازJournal Article20160909قابوسنامه ازآثار برجستة نیمة دوم قرن پنجم هجری است و یکی از شاهکارهای ادب تعلیمی به شمار می رود که بسیاری از آداب اجتماعی و فرهنگ کهن ایران را دربردارد. از زمان نوشتن قابوس نامه تا دوره های متأخّر، آثار فراوانی به پیروی از این کتاب نگاشته شده است؛ یکی از این آثار که در دورة تیموری نوشته شده وکمتر در حوزه های پژوهشی از آن سخن به میان آمده، «انیس النّاس» از نویسندهای کمتر شناخته شده به نام «شجاع» است که در سال 830 هجری نگارش یافته و به کتابخانة شاهرخ عرضه گردیده است. بررسی و مقایسة موضوعات و محتوای این دو اثر و نحوة تأثیر پذیری صاحب انیس النّاس از شیوة عنصرالمعالی، همچنین چگونگی تحوّلات عناصر زبانی در طول این مدّت زمان (در نثر فارسی)، مهمترین موضوعاتی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. بر اساس بررسی انجام شده، انیس النّاس «تحریری دیگر از قابوسنامه» است، ولیکن زبان تقلیدی مؤلّف آن، زبانی مُرده و ایستا است، درحالیکه زبان اصلی و روایی او، زبانی زنده وپویا است که در متن مقاله به سبب های آن اشاره شده است .دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Survey of Antagonism and Negotiation in Story of Rostam and Esfandiarتحلیل تعارض و مذاکره در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه3758145310.22103/jll.2016.1453FAیوسف علیبیرانونددانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه لرستان0000-0002-5002-0718قاسمصحراییدانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه لرستانnullعلیحیدریدانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه لرستانمحمّدرضاحسنی جلیلیاندانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه لرستانJournal Article20160909تعارض، چندگانگی در اهداف و احساسات فردی یا بین فردی و گروهی است که باعث تنش در عناصر یادشده میشود. تعارض در داستان رستم و اسفندیار راهکاری است که توسّط گشتاسب برای نابودی اسفندیار چیده شده است. اسفندیار با رستم روبرو میشود؛ آنها ابتدا قصد جنگ کردن ندارند؛ بنابراین بارها به مذاکره میپردازند ولی سرانجام به علت دوری اهداف، چارهای جز جنگ نمییابند. در این مقاله ضمن آوردن خلاصهای از داستان مزبور و کمک گرفتن از نظریات تعارض و مذاکره با روش تحلیلی - توصیفی بر آن بودهایم بدانیم: 1- چه نوع تعارضهایی در بین طرفین وجود داشته است؟ 2- با توجه به نظریات تعارض و مذاکره، راهکارهای طرفین برای حل تعارض چه بوده است؟ و به نتایجی از این دست رسیدهایم: تعارض در بین رستم و اسفندیار تعارضی بین فردی از نوع تعارض هدف است. راهکارهای طرفین برای حلّ تعارض در ابتدا استفاده از روشهای مذاکره و سپس استفاده از زور بوده است که به کشته شدن اسفندیار انجامیده است. دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Glance at Traces of Psychoanalysis in Saadi’s Sonnets with Emphasis on Animaنگاهی به ردّ پای روانتحلیلگری در غزلیّات سعدی با تأکید بر آنیما5984145410.22103/jll.2016.1454FAلیلاحیدری نسباستادیار گروه روانشناسی دانشگاه شاهدفریدهداوودی مقدّماستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شاهدJournal Article20160909ادبیّات و شعر یکی از اصیلترین نمودهای تمدّن بشر و در عین حال عرصۀ بروز لایههای عمیق ناهشیاری اوست که همواره به بهانههای مختلف حضور خود را به آگاهی و هشیاری بشر یادآوری کرده و در گسترههای مختلف رخ نمایانده است. از جملۀ این عرصهها که هرگز نمیتوان بدون نظر داشتن به این لایههای عمیق ناهشیاری، درباره آن سخن گفت؛ هنر و جهان شاعرانه است. در دیدگاههای ملهم از روانتحلیلگری، هنر و هر آنچه که در این گستره گنجانیده میشود، نظیر ادبیّات، شعر و نقاشی، نمایانگر ناهشیاری خالق آن یعنی هنرمند است. وسعت این ناهشیاری که گاه میتواند تمامی گذشتۀ تاریخی و به میراث رسیدۀ هنرمند را در برگیرد، آنچنان غنی است که سبب زایش مضامینی استوار و یکسان در گسترۀ شعر و ادبیات و هنر در فرهنگهای مختلف میشود. موضوع اصلی مقالۀ کنونی، پرداختن به آنیما یا روان زنانۀ خفته در اعماق ناهشیارانۀ مرد است. از آنجا که آنیما عنصری ناهشیار است، حضور آن در فراوردههایی که بنابر نظر روان تحلیلگری به ناهشیاری فرد وابستهتر هستند، نظیر نوشتههای ادبی و شعر، پررنگتر است. از اینرو، پژوهش حاضر به بررسی جایگاه آنیما در غزلیّات سعدی میپردازد تا نشانههای این کهن الگو با مدد از نمادهای روانتحلیلگری و روانشناختی آشکار شود. در نهایت با مدد از شواهد شعری در غزلهای سعدی به شباهتهای معشوق در شعر سعدی و مفهوم آنیما در گسترۀ نظریه یونگ پرداخته شده و بر این نکته تأکید میشود که مضامین اشعار سعدی با مفهوم آنیما، ارتباطی انکارناپذیر دارند. دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Study of Conceptual Metaphor in Surah Baqarahبررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبانشناسیِ شناختی)85108145510.22103/jll.2016.1455FAحمیدصباحی گراغانیاستادیار گروه الهیّات دانشگاه شهید باهنر کرماناحمدرضاحیدریان شهریاستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی دانشگاه فردوسی مشهدعبدالرّضامحمّد حسین زادهاستادیار گروه الهیّات دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20160909استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبانشناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیباییآفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد میشد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهومسازی میشوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهومسازی میکند و قلمرو مبدأ استعارههای مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان میدهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهومسازی میشوند و معمولاً قلمروهای مبدأ از حوزههای ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شدهاند.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521The Relationship of Narrative Genre and Deceleration with the Functions of Lyricرابطة گونة روایی و شتاب منفیِ داستانی با کارکردهای زبان غنایی109138145610.22103/jll.2016.1456FAمولودطلاییدکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانمحمّدرضانصر اصفهانیدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانطاهرهخوشحالاستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانحسینآقاحسینیاستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانJournal Article20160909نوع غنایی، وسیعترین نوع ادبی زبان فارسی شناخته میشود که با در برگرفتن شاخههای مختلف با عواطف و احساسات انسانی رابطه دارد. منظومهسرایی عاشقانه که از مهمترین بخشهای ادب غنایی است، بستری مناسب برای پژوهشهای ساختاری فراهم میکند، زیرا از یک سو با زبان غنایی و از سوی دیگر با اصول داستاننویسی سروکار دارد. عصر صفوی که دوران رشد و شکوفایی منظومهسرایی عاشقانه است، از این حیث اهمیّت قابلتوجهی دارد.
خورشید و مهپاره از منظومههای نسبتاً طولانی عصر صفوی است که پژوهشگران کمتر بدان توجه داشتهاند. پیرنگ کامل این اثر با داشتن چهار داستان فرعی، نگارندگان را بر آن داشت تا الگوی زبان غنایی را با استفاده از این منظومه استخراج کنند و روابط میان گونة روایی و شتاب منفی را در آن تبیین کنند. با توجه به نقشهای شش گانة زبان، زمانی که گونة روایی بر راوی متمرکز است، (+) عملکرد عاطفی زبان و زمانی که کنشگران در محور توجه قرار میگیرند، (+) عملکرد ادبی زبان به اوج میرسد. از سوی دیگر شتاب منفی معلول توصیفها، عمل ذهنی و تفسیر است. اوصاف آفاقی و بیرونی با کارکرد زبان ادبی و عمل ذهنی ــ انواع شکوائیه، نجوی، واگویه و... ــ با کارکرد عاطفی زبان غنایی ارتباط مستقیم دارد. کارکرد القایی نیز بسیار کمرنگ و در بخشهای تعلیمی و تفسیری منظومه نمود یافتهاست.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Study of verb Tense in Ancient Translation of Ghods Quranبررسی فعل از جهت زمان در ترجمة کهن قرآن قدس139164145710.22103/jll.2016.1457FAجوادعصّاررودیدانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه سیستان وبلوچستانمحمودعبّاسیدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20160909زمان از جمله مؤلّفههای اصلی فعل است که هر قومی به صورتهای مختلف آن را بهکاربردهاند. از آنجا که ترجمۀ کهن قرآن قدس، ترجمهای تحت اللفظی است، رابطهای تطبیقی بین دو زبان فارسی و عربی برقرارنموده، زمانهای متفاوت فعل را به صورتهای کهن یا با تغییرات آوایی یا متناسب با برخی از لهجههای مرسوم و در برخی موارد با شکل ویژهای مطرح نمودهاست.در این پژوهش سعی شده تا فعلهای مختلفی که مترجم قرآن قدس استفادهکرده، به دقّت از لحاظ زمانی مورد بررسی قرارگیرد. رابطهای که بین این ترجمه با فارسی جدید و فارسی میانه، در استفاده از جزء صرفی «بـ» بر صیغههای ماضی، مضارع و امر، آوردن «ی» در پایان فعل ماضی و شکل خاص برخی از فعلها وجود دارد، نشان دهندة قدمت این ترجمه میباشد. حاصل این جستجو، انواع مختلف فعلهای فارسی از لحاظ زمانی است که در قرآن قدس بهکار رفته و بیانگر تحولاتی است که در برخی از آنها رخ داده است.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521An Investigation of the Completion of Molavi's Mathnaviتأمّلی در تمامی یا ناتمامی مثنوی مولوی165188145810.22103/jll.2016.1458FAعلیقبادی کیاکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجندمحمّدبهنام فردانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجندJournal Article20160909یکیاز معمّاهای ناگشودۀ مثنوی معنوی، بحث تمامی یا ناتمامیآن در حیات مولاناست. عدّهای بر این باورند که کهولت سن، بیماری و رحلت مولانا موجب شد تا مثنوی، خاصّه، آخرین قصۀ آن؛یعنی قصۀ ذاتالصّور، ناتمام باقی بماند. برخی نیز معتقدند که مولانا سالها پیش از آنکه از دار دنیا برود مثنوی را به پایان رسانده بود و هیچ بحثی را ناتمام باقی نگذاشت. نتایج این پژوهش که به شیوۀ تحلیل محتوا انجام شده است نشان میدهد که اتمام مثنوی نه تنها درزمان حیات مولانا صورت گرفته، بلکه شخص وی برکتابت و نسخت آن نیز نظارت داشته و نیز قصّة ذات الصّور در آن ناتمام نمانده است و این داستان درواقع سرگذشت سلوک عارفانة سالکان و معرفتجویانیاست که ماجرای عشقشان با معشوق، نه آغازی دارد و نه فرجامی.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Stylistic Study of the Role of Derivative Compounds in the Creationنقش ترکیبات اشتقاقی مثنوی در آفرینش قافیه از منظر سبک شناسی189208145910.22103/jll.2016.1459FAپروینگلی زادهدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهوازقدرتقاسمی پوردانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهوازرضاگوروییدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20160909 مولوی یکی از قلّههای ادب پارسی است که در کنارمعناگرایی،گاه گاه جلوههای زبانی در شعرش جلوهگر میشود. این شاعر توانمند، جهت زیبا و شیوا ساختن صورت سخنش، شگردهای متنوّعی به کار میبندد. یکی از تکنیکهای مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام، ابداع ترکیبهای نو و اشتقاقی در مکان قافیه است. اندیشمندان و محققان مثنوی بیشتر به وجوه معنایی شعر مولوی پرداختهاند. در مورد نقش ترکیبات اشتقاقی در آفرینش قافیه در مثنوی تاکنون اثری شایسته چهره ننموده است. در این مقاله، به این جنبه از سخن مولوی پرداخته شود. مولانا در جایگاه قافیه به صورت وافر از ترکیب استفاده کرده است. برانگیختن توجّه مخاطب به صورت کلام، نگارگری در عرصة سخن، آهنگینکردن کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهمترین انگیزههای مولوی در بهکارگیری این تکینک است. بازتاب نقش ترکیبات در خلق قافیه تحت عنوانهایی چون: ترکیبات ونددار، ترکیبات شبهونددار، صفات فاعلی مرکب مرخّم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی بررسی و تحلیل شدهاند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی در جایگاه قافیه علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام مولوی موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او شده است، به گونه ای که سخن او را میتوان از معاصرانش متمایز کرد.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521Children: Demons or Human Beings?اولاد: دیو یا انسان؟(بررسی هویّت اولاد بر مبنای نگارههای شاهنامه)207230146010.22103/jll.2016.1460FAفاطمهماهواندانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20160909برای حلّ ابهامات متنی شاهنامه، از منابع متعدّدی استفاده شده است؛ نظیر متون تاریخی، متون اساطیری، فرهنگهای لغت، متون حماسی و ... . امّا تاکنون به منابع تصویری بهمثابة منبعی در شاهنامهپژوهی توجه نشده است. مقصود از منابع تصویری، نگارههای نسخ مصوّر شاهنامه است. این نگارهها بیشتر با رویکردی تزئینی و هنری بررسی شده و تاکنون از آنها بهمثابة یک منبع پژوهشی استفاده نشدهاست. این جستار سعی دارد تا به منابع تصویری، با رویکردی پژوهشی نظر کرده و از آن برای رفع ابهامات متنی شاهنامه بهره بگیرد. یکی از ابهامات شاهنامه، هویّت اولاد است. در شاهنامه دربارة هویّت اولاد توضیح چندانی داده نشدهاست. این ابهام متنی به ابهام تصویری منجر شده بهگونهای که در نگارهها نیز به تبع متن، اولاد با هویّتی دوگانه ترسیم شدهاست. این جستار هویّت اولاد را در نگارههای شاهنامه جستجو کرده و سپس به چرایی گزینش هویّتِ دوگانة اولاد در نگارهها پاسخ میگوید. پژوهشهای متنی، اولاد را با هویّت دیو معرّفی میکنند. پژوهش حاضر، ضمن نظر داشتن به پژوهشهای متنی، درصدد است تا هویّت اولاد را از لابهلای منابع تصویری جستجو کند. این پژوهش با بررسی قدمت نگارهها، بررسی قدیمترین نسخ مصوّر شاهنامه، کمیّت نگارهها، ارتباط نگاره با متن، تمرکز مکانی نگارهها و ... هویّت انسان را برای اولاد مکشوف میسازد. همچنین نشان میدهد که خاستگاه هویّت دیو برای اولاد، ایران نیست بلکه این استنباط منشأ هندی دارد؛ حالآنکه تصوّر اولاد به مثابة انسان، دارای خاستگاه ایرانی است.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521Processes of Finding Equivalents in the Field of Computer andفرایندهای معادل یابی فرهنگستان در حوزۀ رایانه و فنّاوریِ اطّلاعات و پذیرش معادل ها در کُتب آموزشی231252146110.22103/jll.2016.1461FAشیمامؤمنیکارشناس ارشد مطالعات ترجمه، دانشگاه شیخ بهاییمهرنوشفخّارزادهاستادیار گروه زبان دانشگاه شیخ بهاییJournal Article20160909حوزۀ رایانه و فناوریِ اطلاعات یکی از حوزههاییاست که متخصّصان فرهنگستان زبان و ادب فارسی را برآنداشته تا بهمنظور رعایت اصول موضوعۀحفظ زبان فارسی و در جهت بقای زبان فارسی بهعنوان زبان علم، به واژهگزینی سازمانیافته و روشمند مبادرتورزند. تحقیق حاضر شامل دو بخش میباشد. بخش اول به بررسی فرایندهای معادلیابی فرهنگستان در حوزۀ رایانه و فناوری اطلاعات میپردازد که ازجمله این فرایندها: واژۀ قرضی، ترجمۀ قرضی، تعبیر قرضی، ترجمه و تعبیر قرضی ، تغییر قرضی و واژهسازی میباشد. دراینمیان فرایندهای معادلیابی براساس ترجمه و تعبیر قرضی و همچنین واژهسازی از فراوانی بیشتری نسبت به دیگر فرایندها برخورداربودهاست. در بخش دوم تحقیق واژهها و اصطلاحات تخصّصی کاربردی در آموزش رایانه و فناوری اطلاعات مصّوب فرهنگستان با واژهها واصطلاحات به کاربردهشده در کتب آموزش رایانه و فناوریِ اطلاعات مقایسهشدند. میزان پذیرش مطلق معادلهایِ مصّوب فرهنگستان در این حوزه کمتر از یکسوم واژگان و میزان پذیرش نسبی واژگان مصّوب بسیار کم است، امّا بیش از نیمی از معادلهای مصّوب حتی یک بار نیز در این کتب به کارنرفتهاند. دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Study of Humanistic Elements in the Attitude of Abu-Saeed Abolkheirواکاوی عناصر انساندوستی در اندیشۀ ابوسعید ابوالخیر253270146210.22103/jll.2016.1462FAعبّاسمحمّدیاندانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه حکیم سبزواریمحمودمهجوریدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه حکیم سبزواریسیّده زهرامیرنژاددانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20160909ابوسعید ابوالخیر از بزرگمردان عرفان ایران بودهاست. از بارزترین ویژگیهای شخصیّتی ابوسعید، انساندوستی، عشق و محبّت وی به تمام انسانها و موجودات است. در این مقاله سعی شدهاست نگرش ابوسعید به انسان و منابعی که بر نگرش وی به انسان تأثیرگذار بوده، بیان و نحوۀ برخورد وی با اقشار مختلف جامعه مشخّص شود. نتیجۀ حاصل از این پژوهش این بوده که ابوسعید تمام انسانها را، بدون توجّه به رنگ، نژاد، جنس و دین آنها دوست داشته و به ایشان مهر میورزیدهاست. بیشترین منابع تأثیرگذار بر نگرش محبّتآمیز او نسبت به انسان، علاوه بر قرآن، سنّت پیامبر(ص) و استادان، چهار عارف بزرگ ایرانی یعنی، بایزید بسطامی، منصور حلّاج، ابوالعبّاس قصّاب آملی و ابوالحسن خرقانی بودهاند، که به قول سهروردی ادامه دهندۀ حکمت خسروانی ایران باستان بودهاند. ابوسعید گزیده و عصارۀ عرفان پیش از خود بودهاست. در رفتار و گفتار ابوسعید مهرورزی و شفقت نسبت به انسان موج میزند. در نزد وی شادی و شادکردن دیگران، فریضه است.دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521A Study of the Portrayal of the Thousand-faced Hero in the Epic of Borzunamehبررسی نمود اسطورة قهرمان هزارچهره در حماسة برزونامه بر اساس نظریّة جوزف کمپبل271294146310.22103/jll.2016.1463FAجبّارنصیریدانشجوی دکتری دانشگاه اصفهانمحسنمحمّدی فشارکیدانشیار دانشگاه اصفهانJournal Article20160909جوزف کمپبل (Joseph Campbell ) اسطورهشناس آمریکایی، الگو و ساختاری یگانه را برای تمام اساطیر جهان ارائه میدهد؛ الگویی که بر اساس آن، برای همة اسطورههای قهرمانی، هستهای را که در بردارندة سهبخش جدایی _ تشرّف و بازگشت است، در نظر میگیرد. در سیر تکامل اندیشه و تمدّن انسانی، اسطوره و مؤلّفههای اسطورهای بویژه اسطورة قهرمان، در حماسهها (به عنوان یکی از تجلّیگاههای اسطوره) جلوه پیدا میکنند. حماسة ملّی برزونامه، یکی از این آثار حماسی است که به نظر میرسد دارای ساختاری مشابه با ساختار و الگوی اسطورهایی کمپبل است؛ الگویی که بنا به بافت و فضای داستان این حماسه، در روساخت، جهت رشد و استقلال فردی برزو و ورود او به طبقة جنگاور و درژرف ساخت، جهت الگودهی و تشویق جوانان کشاور بومی جهت پیوستن به سپاهیان شکل گرفته است. روش انجام پژوهش در این مقاله اسنادی-کتابخانهای و مبتنی بر تحلیل یافتههاست .دانشگاه شهید باهنرکرماننثرپژوهی ادب فارسی2821-1847193920160521Structural Analysis of Sonnet-Narratives of Sa’diتحلیل ساختاری غزل- روایت های سعدی295319146410.22103/jll.2016.1464FAامیدوحدانی فراستادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه بجنورد0000-0002-6981-6548محمّدرضاصرفیاستاد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمانمحمّدصادقبصیریاستاد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20160909قالب غزل در ادبیّات فارسی سابقهای طولانی دارد و در ابتدا فقط برای بیان احساسات و عواطف عاشقانه به کار گرفته میشد. سپس، با شکلگیری عرفان و تصوّف در خدمت اهل عرفان و رمز و رازهای عرفانی قرار گرفت. تحوّل آشکار این قالب از سنایی آغاز میشود و در نوع عاشقانه با سعدی به اوج کمال میرسد. یکی از ویژگیهای سعدی در عرصۀ غزلسرایی، بیان روایت در قالب غزل است که این گونه از غزل را «غزل- روایت» مینامیم. در این مقاله کوشش شدهاست تا نخست، «غزل- روایت<sup>1</sup>»های سعدی طبقهبندی شود و سپس، به تحلیل ساختاری غزل- روایتهایی که از نوع «گفتوگو» هستند و همچنین به بررسی عناصر متغیّر در غزل- روایتهای نوع «حکایت» پرداخته شود. حاصل این پژوهش چنین بودهاست: از مجموع 701 غزل سعدی، 89 غزل- روایت در میان آنها یافت شد که 5 مورد آن از نوع غزل- روایتهایی هستند که عنصر اصلی آنها «گفتوگو» است. تعداد 27 مورد غزل- روایتهای «وصفی» و 57 مورد نیز غزل- روایتهایی هستند که ساختار «حکایت» دارند. همچنین در این گونۀ اخیر از غزل- روایتها، برخی از عناصر داستانپردازی؛ نظیر: گفتوگو، شخصیّت، زاویۀ دید، مکان و زمان نیز مورد بررسی قرار گرفتهاست.