ORIGINAL_ARTICLE
«تدبیر منزل» در اخلاق ناصری و اخلاق جلالی
گذشتگان ما به موضوع ادبیاتتعلیمی، بویژه اخلاق اهمیتخاصی میدادند، علمیکه موضوع اصلی و کلان آن، نیکی و بدی یِا خیر و شرّ است و بـه رفتارهای افراد در مقابلهم میپردازد. هدفِ غایی علـماخلاق، هدایت انسـانها به سمت نیکی و زیبایـیهاست و قصد دارد آنها را برای اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی، راهنمایی و آمادهکند، که این موضوع در متون نظم و نثرِ ادبِفارسی هم کاملاً جلوهگراست. ازجمله دانشمنـدانی که به اینامـر توجه ویژه داشته و دوکتاب هم با اینموضوع به نامهای «اخلاقناصری» و «اخلاقمحتشمی» تألیف کرده است، «خواجه نصیرالدینتوسی» است. قرنها پس از نگارش این کتاب محقّقان دیگری نیز ترغیب شدند تا با تأثیرپذیری و طبق شیوۀ او به خلقِ آثار جدیدی بپردازند.
یکی از این آثار که در زمینۀ «تدبیر منزل» نگاشته شدهاست، کتاب «اخلاقِجلالی» نوشتۀ «جلال الدیندوانی» از علما و حکمای قرن نهم قمری است که در واقع بازنویسی رسالۀ خواجهنصیر است و عمدۀ تغییرات ایجادشده درآن، پُررنگ شدنِ صبغۀ دینی نسبت به نگاهفلسفیِ خواجهنصیر، تغییر سبک نگارش کتاب و سادهتر شدن آن، تلخیصِکتاب، اضافهکردنِ آیات و احادیث و اشعار و امثال عربی و...، است. هدف این مقاله، بررسی بحث «تدبیرمنزل» در این دو کتاب است.
https://jll.uk.ac.ir/article_1966_3625a453250a3be060d493f9731e5576.pdf
2017-12-22
1
31
10.22103/jll.2018.1966
نثرفارسی
خـواجه نصیرالدین توسی
علّامه جلال الدین دوانی
تدبیر منزل
اخلاق ناصری
اخلاق جلالی
احمد
امیری خراسانی
amire@mail.uk.ac.ir
1
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
LEAD_AUTHOR
عنایت الله
شریف پور
e.sharifpour@mail.uk.ac.ir
2
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
علیرضا
کاشانی
sadra85@gmail.com
3
دانشجوی دکتری استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف) کتابها
2
قرآن مجید. (1386). ترجمه: مهدی فولادوند. تهران: قطره.
3
بهار، محمدتقی. (1373). سبکشناسی. چاپهفتم. تهران امیرکبیر
4
البخاری،ابیعبدااللهمحمّدبناسماعیل. (2007). صحیحالبخاری. چاپدوم. بیروت:داربن الکثیر.
5
ارسطو. (1349). سیاست. ترجمة حمید عنایت. چاپ دوم. تهران: انتشاراتکتابهای جیبی.
6
امام علی (ع). (1376). نهج البلاغه. ترجمه: سیّد جعفر شهیدی. چاپ اول. تهران: نشر قطره.
7
دوانی، جلال الدین. (1393). اخلاق جلالی. به تصحیحِ عبدالله مسعودی ارانی. چاپ دوم. تهران. مؤسّسۀ اطّلاعات
8
دهخدا، علی اکبر. (1377). امثال و حِکم. چاپ دوم. تهران: دانشگاه تهران.
9
ساروخانی، باقر. (1375). درآمدی بردایرهالمعارفاجتماعی. چاپ اول. تهران: نشر کیهان.
10
ساروخانی، باقر. (1382). مقدمه ای بر جامعهشناسیخانواده. چاپ چهارم. سروش: تهران.
11
غزالی، محمدبن محمد. (1392). احیاء علوم الدین. مترجم مؤیدالدین محمد خوارزمی. چاپ هشتم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
12
فارابی، محمدبن محمد. (1364). فصول متنزّعه. چاپ اول. تهران: مکتبه الزهرا.
13
فانیکشمیری، محمدبنحسن.(1361). اخلاق عالم آرا. چاپاوّل. اسلامآباد: چاپ جاویدی.
14
کلینی، ثقةالاسلام. (1363). اصول کافی. چاپ دوم. ترجمة شیخ محمدباقر کمرهای. تهران: اُسوه.
15
کلینی، ثقةالاسلام. (1363). گزیدۀ کافی. چاپ اوّل. ترجمة محمّدباقر بهبودی. تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
16
کوئن، بروس. (1374). درآمدی به جامعه شناسی. چاپ پنجم. ترجمة محسن ثلاثی. تهران: توتیا.
17
مدرّس رضوی، محمّدتقی. (1370). احوال و آثار خواجه نصیرالدّین توسی. چاپ دوم. تهران: اساطیر.
18
نصیرالدینتوسی،محمّد.(1373). اخلاقِ ناصری. چاپ پنجم. تهران: خوارزمی.
19
نهجالفصاحه. (1362). ترجمة ابوالقاسم پاینده. چاپ دوم. تهران: انتشارات جاویدان.
20
یزدانی، زینب. (1387). زن در شعر فارسی. چاپ اول. تهران: فردوس.
21
ب) مقاله ها
22
مسعودی اَرانی، عبدالله. (1391). «اخلاق جلالی». اطلاعات حکمت و معرفت. شمارۀ 82. صص 73-67.
23
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی جامعه شناختیِ ماجرای دسیسۀ بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش خوارزمشاه از تاریخ بیهقی
نگرش جامعهشناختی به ادبیات با تکیه بر اثری تاریخی – ادبی، موضوع نوشتار حاضر است. بنیادِ نقد اجتماعی بر این فکر استوار است که اثر ادبی همواره محصول و مولود حیات اجتماعی است و ادراک درست و دقیقِ آن جز با دریافتِ دلایل و نتایج حوادث اجتماعی، میسّر نیست. تواناییهای نهفتهای که در روابط افراد جامعه است و باعث قوام اجتماع میشود، در این هنگامۀ «پدریان و پسریان»، با فاصله گرفتن از یک ایدئولوژی واحد و خلقِ کنشهای منفی، منجر به زوالِ هنجارها و پیوندهای مشترک اجتماع میشود. آنچه بیهقی از دوران مسعود غزنوی توصیف میکند،کینهکشی، فروگیری و بیاعتمادی است. مشارکت افراد غالباً در چنین جوّی، منجر به بند کشیدن کارگزاران و تضعیف روحیۀ دلسوزان حکومت میشود، به طوری که اجتماع، با ایجاد و اعمالِ دسیسۀ کینهجویان و تأیید پادشاه، رو به قهقرا و زوال میرود. برای تبیینِ گفتار خویش، از نظریۀ سرمایۀ اجتماعیِ رابرت پاتنام استفاده کردهایم. براین اساس، سرمایۀ اجتماعی را در سه بعدِ اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی در«ماجرای دسیسۀ بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش» بررسی و تحلیل کردهایم. تمام نشانه و نمونههای ذکر شده از ماجرا، دیدگاه پاتنام را اینگونه تثبیت میکند که روابط درونگروهی دربار غزنوی، بر اساس کارکردهای منفعت طلبانه و بیاعتمادی پیش میرود. آنچه از این ماجرا به دست میآید، اعتمادسوزی، مشارکت منفی، افزایش احساس نا امنی و افول سرمایۀ اجتماعی است.
https://jll.uk.ac.ir/article_1967_e4a974ae4fc14e47ef3ca8e7c31bff38.pdf
2017-12-22
33
52
10.22103/jll.2018.1967
نظریۀ سرمایۀ اجتماعی
رابرت پاتنام
بی اعتمادی
مشارکت اجتماعی
آلتونتاش خوارزمشاه
بوسهل زوزنی
امیر
پور رستگار
am.po90@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
محمدحسین
کرمی
mohammadhkarami@gmail.com
2
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف) کتابها
2
باسورث، کلیفورد ادموند. (1378). تاریخ غزنویان. ترجمۀ حسن انوشه. تهران: امیرکبیر.
3
بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین. (1375). تاریخ بیهقی .تصحیح علی اکبر فیاض. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
4
دبیرسیاقی، محمد. (1369).گزیدۀ تاریخ بیهقی. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی.
5
شفیعیکدکنی، محمد رضا. (1370). موسیقی شعر.تهران: انتشارات آگاه.
6
فروزانی، ابوالقاسم. (1384). غزنویان از پیدایش تا فروپاشی. تهران: سمت.
7
کلمن، جیمز. (۱۳۷۷). بنیادهای نظریه اجتماعی. ترجمۀ منوچهر صبوری. تهران: نشر نی.
8
گلدمن، لوسین.(1381). درآمدی بر جامعهشناسی ادبیات (مجموعه مقالات). ترجمۀ محمد جعفر پوینده. تهران: نشر چشمه..
9
نوذری، عزت الله. (1388). تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت. تهران: خجسته.
10
ولک، رنه. (1373). نظریة ادبیات. ترجمة پرویز مهاجر و ضیاء موحد. تهران: علمی و فرهنگی.
11
ب)مقاله ها
12
ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا.(1380). «بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان». نامۀ علوم اجتماعی. دوره 17، شمارۀ 17،ص 13.
13
اسدی، فهیمه.(1387).« بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد جامعهشناسی ادبیات». حافظ. بهمن و اسفند. شماره58. صص 27-33.
14
اسلامیندوشن، محمّدعلی.(1386). «جهانبینی ابوالفضل بیهقی». یادنامۀ ابوالفضل بیهقی، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.ص 34.
15
خلیلی، محسن. (1387). «سرمایۀ اجتماعی در تاریخ بیهقی». جستارهای ادبی. شمارة 160. صص 151-174.
16
لوونتال، لئو. (1381). «جامعهشناسی ادبیات». ترجمة محمد رضا شادرو. مجلۀ جامعهشناسی ایران. دورۀ چهارم، شمارۀ 1،ص 120.
17
متینی، جلال. (1386). «سیمای مسعود غزنوی در تاریخ بیهقی». یادنامة ابوالفضل بیهقی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.ص 240.
18
وحیدا، فریدون وکلانتری، صمد و فاتحی، ابوالقاسم. (1383). «رابطة سرمایۀ اجتماعی با هویت اجتماعی دانشجویان». مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان. جلد هفدهم، شماره 2. ص 68.
19
ج)پایان نامه ها
20
پرهیزکار، فاطمه. (1390). بررسی تاریخ بیهقی از دیدگاه جامعهشناسی زبان. پایان نامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران.
21
د) منابع لاتین
22
Fukuyama, Francis. (1996). Trust: The Social Virtues and the Creation of1 . Prosperity. New York: Free Press.
23
R. D.Putnam. (1995). Bowling Alone: America's Declining Social Capital. New York: journal of Democreacy. Vol. 6.
24
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأویل و پیوند آن با تداعی معانی در معارف بهاءولد
عرفا به اشکال گوناگونی در شعر و نثر طرح نو درافکندهاند و آثاری متفاوت با ویژگیهای ادبی شاخص، خلق کردهاند. بهاءولد نیز عارفی است دارای سبک و اثری پدید آورده است که به لحاظ ویژگیِ تأویلی- تفسیری قابل تأمل است. در این پژوهش، روشهای تأویلی بهاءولد و نسبت تأویل با تداعی معانی بررسی شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی- توصیفی است؛ بدین صورت که با استخراج و بررسی کلیۀ تأویلهای اثر و تطبیق آنها با معانی مفسران، تفاوت برداشتها و همچنین خلاقیت مؤلف نشان داده شدهاست. بررسی مصادیق نشان میدهد که مهمترین اصول و مبانی عرفانی با بسامدهای متفاوت در آفرینش تأویلهای معارف مؤثر بوده است، اما اصل «محو هستی» بیشترین اهمیت و بسامد را دارد، علاوه بر آن، «عشق»، از دیگر مبانی مهم عرفان بهاءولد در خلق تأویل به شمار میآید. این پژوهش همچنین نشان میدهد که مؤلف از روشهایی مانند «تعریف و بازتعریف»، «ترکیب»، «تخصیص»، «تعلیل» و «دگرگونیهای روایی»، در خلق تأویل بهره برده است، اما تداعی معانی شیوۀ خلّاقانه و مبدعانۀ او به شمار میآید؛ روشی که در آن بر اساس اصول تداعی و به کمک تشبیه، استعاره، تمثیل، تضاد، جناس و دیگر آرایههای بلاغی، بخشی از مهمترین تأویلهای معارف خلق شده است و ملهم این دیدگاه است که میان تأویل، بلاغت و تداعی نسبتی برقرار است و نیز تأویل همواره روشی برای رسیدن به معنای متن نیست؛ بلکه شیوهای برای خلق معانی نوی است که رویی به سوی متن مرجع و سری در دنیای خلاقانۀ مؤلف دارد.
https://jll.uk.ac.ir/article_1968_9a3da73963c03981887caf79f9833477.pdf
2017-12-22
53
72
10.22103/jll.2018.1968
عرفان
تأویل
هرمنوتیک
بهاءولد
معارف بهاءولد
سیّد ناصر
جابری اردکانی
jaberi@pgu.ac.ir
1
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خلیج فارس
LEAD_AUTHOR
عبدالمحمّد
موحّد
2
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه خلیج فارس
AUTHOR
مصیّب
صدیق
3
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف)کتابها
2
قرآن. (1373). ترجمة محمد مهدی فولادوند. دارالقرآن کریم.
3
ابوالفتوح رازی، حسین بن علی. (1408ق). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
4
ابوزید، نصرحامد. (1389). معنای متن . ترجمه مرتضی کریمی نیا. چاپ پنجم. تهران: طرح نو.
5
استیس، و. ت. (1374). عرفان و فلسفه. ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، تهران: سروش.
6
براهنی، رضا. (1375). بحران نقد ادبی و رساله حافظ. تهران: انتشارات ویستار.
7
بهاء ولد، محمدبن حسین خطیبی بلخی. (1352). معارف. تصحیح بدیع الزمان فروزانفر. تهران: طهوری.
8
تهرانی، سید محمد حسین. (1416 ق). معرفة العباد. تصحیح عبدالرحیم مبارک، بیروت: دارالمحجه البیضاء.
9
رشید الدین میبدی، احمدبن سعد. (1371). کشف الاسرار و عده الابرار. تهران: امیرکبیر.
10
زرینکوب، عبدالحسین. (1388). جستجو در تصوف ایران. تهران: امیرکبیر.
11
زرکشی، بدرالدین. (1421 ق). البرهان فی علوم القرآن. مصطفی عبدالقادر عطا. بیروت: دارالفکر.
12
سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن .(1422ق). الاتقان فی علوم القرآن. مصطفی دیب البغا. بیروت: دار ابنکثیر.
13
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1392). زبان شعر در نثر صوفیانه. تهران: سخن.
14
فتوحی، محمود. (1389). بلاغت تصویر. تهران: سخن.
15
فولادی، علی رضا. (1389). زبان عرفان. تهران: سخن.
16
کادن؛ جی. ای. (1380). فرهنگ ادبیات و نقد. ترجمه کاظم فیروزمند. تهران: نشر شادگان .
17
کربن، هانری . (1390). تخیل خلاق در عرفان ابن عربی. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. چاپ دوم. تهران: جامی.
18
کربن، هانری . (1380). تاریخ فلسفه اسلامی. ترجمه سید جواد طباطبایی. تهران: کویر.
19
سجادی، سید جعفر. (1389). فرهنگ اصطلاحات و تعابیر قرآنی. تهران: طهوری.
20
میبدی، ابو الفضل رشید الدین میبدى. (1371). کشف الأسرار و عدة الأبرار. تصحیح على اصغر حکمت. تهران: امیر کبیر.
21
میرصادقی، جمال و میرصادقی، میمنت. (1377). واژهنامۀ هنر داستاننویسی. تهران: انتشارات کتاب مهناز.
22
نویا، پل. (1373). تفسیر قرآنی و زبان عرفانی. ترجمۀ اسماعیل سعادت. تهران: مرکز.
23
واینسهایمر، جوئل. (1393). هرمنوتیک فلسفی و نظریۀ ادبی. ترجمۀ مسعود علیا.تهران: ققنوس.
24
یونگ، کارل گوستاو. (1370). خاطرات، رؤیاها، اندیشهها. ترجمه پروین فرامرزی. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
25
ب) مقاله ها
26
پورنامداریان، تقی و طهرانی ثابت، ناهید. (1388). «تداعی و فنون بدیعی». فنون ادبی. سال اول، ش 1. ص 12- 1.
27
جوکار، نجف و جابری، سید ناصر. (1389). «پیوند ابیات مثنوی بر اساس تداعی و تمثیل». نشریۀ ادب و زبان. شمارة 28. ص 74- 51.
28
مشهدی، محمدامیر و طاهری، زهرا. (1392). «تکرار و تداعی، ویژگی سبکی نظامی درمنظومة خسرو و شیرین». فصلنامۀ تخصصی نظم و نثر فارسی(بهار ادب). سال ششم. ش2. ص 381 – 363.
29
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر گسترش ساختاری جمله بر ماهیت معنا در نثر صوفیانۀ میبدی
بخشی از تأثیرگذاری عمیق نثرصوفیانۀ میبدی به خلاقیتهای ساختاری بازمیگردد. این پژوهش به بررسی جملات مرکب پرداخته تا تأثیر گسترش ساختار را بر ماهیت معنا نشاندهد. ضرورت و اهمیت این پژوهش در شناخت بیشتر بُعد انعطافپذیری ساختاری زبان فارسی است. حوزۀ پژوهش، بخش تفسیر عرفانی مجلدات دهگانۀ کشفالاسرار و عدهالابرار است که به روش سیستماتیک نمونهبرداری شدهاند تا به این پرسش پاسخ دهندکه؛ گسترش ساختاری جملات مرکب چه تأثیری بر ماهیت معناییشان دارد؟ یافتهها نشانمیدهند؛ در نثر صوفیانۀ میبدی، با چندگونه پیوند ساختاری و شکلگیری معنا روبرو هستیم. نخست؛ پیوند خطی اجزای ساختار و معنا در جملات مستقل همپایه. دوم؛ پیوند تودرتوی میان ساختار و معانی جملات ناهمپایه. سوم؛ پیوند تلفیقی(خطی و تودرتوی) میان اجزای ساختار و معنا در جملات خوشهای (مرکبِکامل) با بیشترین نمونه. چنانکه شواهد نشان میدهند؛ در آغاز یک ساختار نحوی مرکب، جملۀ سادۀ مستقلی آمده و در زنجیرۀ جملات پس از آن، در هر جمله، بخشی از معانی جمله یا جملات پیشین به شیوههای مختلف گنجاندهشدهاست. ازاینروی؛ هر جمله درعین برخورداری از استقلال با سهیمشدن در جزیی از معنای جملات پیش از خود از افزایش معنا نیز برخوردار گردیدهاست. علاوه بر افزایش معنا، روند همافزایی معانی در زنجیرۀ جملات و پیوندهای تودرتوی معنا و ساختار به معنای نهایی جملۀ مرکبِکامل عمق بخشیدهاست. بدینگونه؛ میبدی توانسته با بیان ِروشنِ معانیِ پیچیده، تأثیری ماندگار براندیشۀ خوانندهاش بگذارد. از زیباییآفرینی که بگذریم، تعلیق معنا، افزایش معنا، همافزایی معنا و عمق بخشیدن به معنا را از جمله تأثیرات پنهان گسترش ساختاری بر ماهیت معنا دانست.
https://jll.uk.ac.ir/article_1969_b7284e6efe2efc51834196b9d2f13627.pdf
2017-12-22
73
96
10.22103/jll.2018.1969
کشف الاسرار
ابوالفضل رشیدالدین میبدی
نثر صوفیانه
جملۀ مرکب
معنا
سوسن
جبری
sousan_jabri@yahoo.com
1
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
الف) کتابها
2
باطنی، محمدرضا. (1348). توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. چاپ اول. تهران: امیرکبیر.
3
جرجانی، عبدالقاهر. (1368). دلائل الاعجازفی القرآن. ترجمة سیدمحمد رادمنش. چاپ اول. مشهد: آستان قدس رضوی.
4
حق شناس، علیمحمد و دیگران. (1387). دستور زبان فارسی. چاپ اول. تهران: مدرسه شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
5
ریچاردز، آی، ا.ِ (1382). فلسفه بلاغت. ترجمة علی محمدآسیابادی. چاپ اول. تهران: قطره.
6
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1373). موسیقی شعر. چاپ چهارم. تهران: آگاه.
7
شیفر، ریچارد ال؛ مندن هال، ویلیام؛ اوت، لایمن. (1382). آمارگیری نمونهای. مترجم کریم منصورفر. چاپ اول. تهران: سمت.
8
صدیقیان، مهیندخت. (1383). ویژگیهای نحوی زبان فارسی در نثر قرن پنجم و ششم هجری. چاپ اول، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
9
صفا، ذبیح الله. (1372). تاریخ ادبیات در ایران. جلد اول. چاپ نهم. تهران: ققنوس.
10
میبدی، ابوالفضلرشیدالدین. (1382).کشف الاسرار وعُدةالابرار. مجلدات دهگانه. تصحیح علی اصغر حکمت. چاپ هفتم. تهران: امیرکبیر.
11
ب) مقاله ها
12
اکو، امبرتو. «تحلیل ساختار ادبی». ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی.کلک. شمارۀ 9. سال اول. آذر 1369. صص26-33.
13
حسینی، سیدمحمدهادی. (1388). «ویژگی های نحوی زبان فارسی در نثر قرن پنجم و ششم هجری در بوتۀ نقد». آیینۀ پژوهش. شمارۀ 119. صص 76-79.
14
حق شناس، علیمحمد. (1383). «آزادی و رهایی در زبان و ادبیات». فصلنامه مطالعات و تحقیقات ادبی. سال اول. شمارۀ 3 و 4. صص39- 58.
15
خرمایی، علیرضا. شهباز، افسانه. (1388). «جملات گسسته دو مقولۀ متمایز یا مقولهای واحد». نشریۀ دستور. شمارۀ . صص51-80.
16
------- . ------- . (1388). «نقش کانونی سازۀ گسسته در جملات گسسته». زبان و زبان شناسی. دورۀ 5. شمارۀ1. صص27-50.
17
------. طباطبایی، نازنین. (1391). «تفاوت های گفتمانی و نحوی جملات گسسته و شبه گسسته در زبان فارسی». پژوهش علوم انسانی. دورۀ2. شمارۀ . صص33-63.
18
گرین،کیت. لبیهان، جیل. (1383). «زبان، زبانشناسی و ادبیات». ترجمة لیلی بهرانی محمدی. مجموعه مقالات درسنامه نظریه و نقدادبی. چاپ اول. تهران: روزگار. صص21-83.
19
ج) منابع لاتین
20
1- Leech, Geoffery. N. (1991). A Linguistic Guide to English Poetry. Fifteenth impression. London and New York: Longman Inc. pp 65-71.
21
ORIGINAL_ARTICLE
طرز بیان غزّالی در نصیحة الملوک برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود
نصیحةالملوککتابی است از امام محمّد غزالی که با نثری ساده و روان در موضوع حکمت عملی بر اساس دین و به منظور هدایت پادشاهان و درباریان نوشته شدهاست. نویسنده در این کتاب با گزینش ساختهای زبانی مناسب، عقاید و اندیشههای خود را بیان کردهاست. صراحت و شفافیت حاکم بر متن، نصیحهالملوک را در شمار متنهای گفتمان محور نشان میدهد. این پژوهش به بررسی ویژگیهای سبکی نصیحهالملوک در پیوند با عناصر ایدئولوژیک درون متنی میپردازد. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد ساختارها و رخدادهای کلامی میتوانند ایدئولوژی حاکم بر متن را به مخاطب منتقل کنند.
بر اساس نتایج این پژوهش، نگرش عرفانی غزّالی که بر بنیاد پیوند شریعت و طریقت است، در گزینش عناصر زبانی و سازههای کلامی تأثیرگذار بودهاست. استناد مستمر به آیات، احادیث و روایات و بسامد حکایات، سیطرۀ اندیشههای ایدئولوژیک را بر متن نشان میدهد. شگردهای محدود بلاغی بهویژه آرایههای تقسیم و تمثیل نیز در جهت اهداف ایدئولوژیک به خدمت گرفتهشدهاند.
https://jll.uk.ac.ir/article_1970_6f885e28e6e43f86e1e45b784aa72133.pdf
2017-12-22
97
120
10.22103/jll.2018.1970
نصیحه الملوک
ایدئولوژی
ویژگی های سبکی
گزینش انگیره دار
حمید
جعفری قریه علی
hzer1345@yahoo.com
1
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولیعصر رفسنجان
LEAD_AUTHOR
منابع
1
الف) کتابها
2
ایگلتون، تری. (1388). پیشدرآمدی بر نظریۀ ادبی. ترجمۀ عباس مخبر. چاپ پنجم. تهران: مرکز.
3
حقشناس، علیمحمد. (1376). مقالات ادبی، زبانشناختی. تهران: نیلوفر.
4
چندلر، دانیل. (1386). مبانی نشانهشناسی. ترجمۀ مهدی پارسا. تهران: سورۀ مهر.
5
رضانژاد، غلامحسین. (1376). اصول علم بلاغت در زبان فارسی. تهران: انتشارات الزهراء.
6
زرافا، میشل. (1386). جامعه شناسی ادبیات داستانی. ترجمۀ نسرین پروینی. تهران: سخن.
7
ژنت، ژرار. (1392). تخیّل و بیان. ترجمۀ الله شکر اسداللهی تجرق. تهران: سخن.
8
صفوی، کورش. (1391). آشنایی با زبانشناسی در مطالعات ادب فارسی. تهران: علمی.
9
_______، ___ . (1390). از زبان شناسی به ادبیات. جلد2. تهران: سورة مهر.
10
فتوحی، محمود. (1369). سبک شناسی، نظریهها، رویکردها و روشها. تهران: سخن.
11
غزالی، ابوحامدمحمد. (1389). نصیحةالملوک. به تصحیح عزیزالله علیزاده. تهران: فردوس.
12
هولمز، رابرت ال. (1391). مبانی فلسفۀ اخلاق. ترجمۀ مسود علیا. چاپ سوم. تهران: ققنوس.
13
ب) مقاله ها
14
صادقی علی آبادی، مسعود. (1382). «نصیحهالملوک، رسالهای اخلاقی یا سیاسی». مجلۀ کتاب ماه علوم احتماعی. ش.73-74، صص 38-41.
15
ج) پایاننامه ها
16
احمدی کافشانی، راضیه. (1392). نقد و بررسی و تطبیق اجتماعیات و سیاسیات در نصیحهالملوک و اخلاق ناصریی و تحفهالملوک. به راهنمایی احمد خیالی خطیبی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
17
حقیقتنما، طاهره. (1392). بررسی تطبیقی آموزههای اخلاقی نصیحهالملوک و سیاست نامه با محوریت نهجالبلاغه. به راهنمایی عزیزالله توکلی کافیآباد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد.
18
چیتساز، امیر رضا. (1393). ادبیت در نصیحهالملوکهای فارسی با تکیه بر سیاست نامه، قابوسنامه و نصیحةالملوک. به راهنمایی محمد پارسانسب. دانشگاه تربیت معلّم تهران.
19
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و مقایسۀ شرح شطحیّات روزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرار شیخ آذری اسفراینی
هدف مقالۀ حاضر، بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان شرح شطحیّات روزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرار شیخ آذری اسفراینی است. نتایج به دست آمده حاکی است که مؤلفان مذکور با آسیبشناسی عرفان و تصوف از سویی به نقد، و از دیگر سو به دفاع از شطّاحان همت گماردهاند. فارسی بودن زبان هر دو کتاب، نگاه توأم با تکریمِ مؤلفان به مشایخِ عرفان و تصوف، شرح حروف مقطّعه و کلام شِبهشطح حضرت رسول (ص) و شطحیّات مشایخ صوفیه، برخی از مشترکات این دو کتاب میباشند. اما در باب تفاوتها میتوان چنین گفت که پرداختن به کلام شِبهشطح خلفای اربعه از اختصاصات شرح شطحیّات است؛ و در مقابل، پرداختن به شطحیّات منظوم متصوفه از اختصاصات جواهرالاسرار؛ دیگر اینکه روزبهان هم خود شطّاح بوده و هم علاقۀ او به شطحیّاتِ حلاج کاملاً در تألیف او پیداست، این در حالیاست که از آذری هیچ شطحی گزارش نشده، او را میتوان در مکتب صحو تعریف کرد و اینکه شرح شطحیّاتِ مشایخ گویا برای او بالسّویه بودهاست. نوع جهانبینی مؤلّفان از دیگر عواملی است که بر محتوای این دو مکتوب تأثیر داشتهاست. همچنین نثر فنّی روزبهان، در مقابل نثر نسبتاً روان شیخ آذری از دیگر وجوه این تمایز است.
https://jll.uk.ac.ir/article_1971_78a1cb5604b2a6042dacff322ec60041.pdf
2017-12-22
121
146
10.22103/jll.2018.1971
شطح شناسی
روزبهان بقلی
شیخ آذری اسفراینی
شرح شطحیّات
جواهرالاسرار
دکتر قدرت ا...
خیاطیان
khayatian@semnan.ac.ir
1
دانشیار عرفان اسلامی دانشگاه سمنان
LEAD_AUTHOR
عظیم
حمزئیان
ahamzeian@semnan.ac.ir
2
استادیار فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه سمنان
AUTHOR
رضا
حسین آبادی
r.hosseinabadi@semnan.ac.ir
3
دانشجوی دکتری تصوّف و عرفان اسلامی دانشگاه سمنان
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف) کتابها
2
قرآن کریم.
3
محمد بن عبدالله. (1382). نهج الفصاحه. به اهتمام ابوالقاسم پاینده. چ4. تهران: دنیای دانش.
4
آذر بیگدلی، لطفعلی بن آقاخان. (1338). آتشکده. تصحیح و تحشیه و تعلیق حسن سادات ناصری. ج2. تهران: انتشارات امیرکبیر.
5
آذری اسفراینی، حمزة بن علی. (1390). دیوان آذری اسفراینی. به اهتمام محسن کیانی و عباس رستاخیز. چ2. تهران: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
6
----------، حمزة بن علی ملک. کتابت (1043). جواهرالاسرار منتخب مفتاح الاسرار. نسخه خطی. کتابخانه مجلس: ش5882.
7
آذری طوسی، حمزة بن علی. 1387. جواهرالاسرار. تصحیح احمد شاهد. مشهد: سنبله.
8
ارنست، کارل. (1382). روزبهان بقلی (تجربه عرفانی و شطح ولایت در تصوف ایرانی). ترجمه و تعلیقات کورس دیوسالار. تهران: امیرکبیر.
9
بدخشى، نورالدین جعفر. (1374). خلاصه المناقب. تحقیق و تصحیح سیده اشرف ظفر. اسلام آباد: مرکز تحقیقات فارسى ایران و پاکستان.
10
جامی، عبدالرّحمن. (1375). نفحات الأنس. تصحیح محمود عابدی. چ3. تهران: اطّلاعات.
11
خواندمیر، غیاثالدین. (1362). تاریخ حبیب السیر (فی اخبار افراد بشر). زیر نظر محمد دبیر سیاقی و مقدمۀ جلالالدین همایی. ج4. تهران: خیام.
12
روزبهان بقلى، روزبهان ابینصر. (1366). عبهر العاشقین. تحقیق و تصحیح هانری کربن و محمّد معین. چ3. تهران: منوچهری.
13
---------. (1382). شرح شطحیّات. تصحیح هانری کربن. تهران: طهوری.
14
روزبهان ثانى، ابراهیم بن صدر الدین. (1382). تحفه أهل العرفان. تحقیق و تصحیح جواد نوربخش. چ2. تهران: یلدا قلم.
15
زرینکوب، عبدالحسین. (1388). جستجو در تصوّف ایران. تهران: امیرکبیر.
16
سمرقندی، دولتشاه. (1366). تذکره الشعراء. به همت محمد رمضانی. چ2. تهران: پدیده خاور.
17
سمنانی علاءالدوله، احمدبن محمد. (1362). العروه لأهل الخلوه و الجلوه. تصحیح نجیب مایل هروی. تهران: مولی.
18
شبستری، محمود. (1382). گلشن راز. تصحیح محمد حماصیان. کرمان: انتشارات خدمات فرهنگی کرمان.
19
شوشتری، نورالله. (1376). مجالسالمومنین. ج2. تهران: کتابفروشی اسلامیه.
20
شیرازی، محمد معصوم. (بیتا). طرائق الحقائق. تصحیح محمد جعفر محجوب. ج2. تهران: سنائى.
21
شیروانى، زینالعابدین. (1361). ریاض السیاحه. تصحیح حسین بدرالدین و اصغر حامد. ج1. تهران: سعدى.
22
صفا، ذبیحالله. (1378). تاریخ ادبیات در ایران. ج4. چ10. تهران: فردوس.
23
فیضی، کریم. (1388). شفیعی کدکنی و هزاران سال انسان. تهران: اطلاعات.
24
وثوقی، محمدعلی. (1390). حمزة بن علی ملک آذری اسفراینی شاعر و عارف قرن نهم. مشهد: کتابدار توس.
25
هدایت، رضا قلیخان. (1385). تذکرة ریاض العارفین. تصحیح ابولقاسم دادفر و گیتا اشیدری. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
26
هندوشاه استرآبادی، محمدقاسم. (1388). تاریخ فرشته. تصحیح و تعلیق و توضیح از محمدرضا نصیری. ج2. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
27
ب) مقاله ها
28
حسینآبادی، رضا و داوود چوگانیان. (1393). «سرچشمههای فکری شیخ آذری اسفراینی در تألیف جواهرالاسرار». فصلنامه عرفانیات در ادب فارسی. س5 - ش19. صص 87-112.
29
رستاد، الهام. (1392). «بررسی و تحلیل کاربرد آیات و احادیث در شرح شطحیّات روزبهان بقلی». فصلنامه متن پژوهی ادبی. س17 - ش58. صص 7-28.
30
فاموری، مهدی. (1389). «نگاهی به مفهوم إلتباس در نزد شیخ روزبهان بقلی شیرازی»، مجله مطالعات عرفانی. س6 - ش12. صص163-182.
31
ج) مجموعه مقالات
32
محمدی، شمسالدین. (1390). اهمیت ادبی جواهرالاسرار شیخ آذری اسفراینی. در موج دریای معرفت، ویراستاران عباس شجاعی و یوسفعلی یوسفنژاد، 575 - 584. مشهد: کتابدار توس.
33
د) پایاننامه ها و رساله ها
34
فرود، زهرا. (1382). تصحیح باب اوّل و دوم نسخه خطی جواهرالاسرار. پایاننامه کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیّات فارسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
35
حسینآبادی، رضا. (1392). اندیشههای عرفانی حمزة بن علی ملک اسفراینی بر اساس کتاب جواهرالاسرار. پایاننامه کارشناسی ارشد گروه عرفان اسلامی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور.
36
ORIGINAL_ARTICLE
عناصر چهارگانه در تاریخ وصّاف
تاریخ وصّاف، از متون مصنوع و متکلّف فارسی است که نویسندة دانشمند آن، از غالب علوم و دانشهای عصرش در نگارش این اثر بهره بردهاست. از این رو، لغات و اصطلاحات علومی چون فلسفه، منطق، فقه، اصول، طب، نجوم، جغرافیا، عروض، بلاغت و... جلوة ویژهای در این متن تاریخی دارند و دستمایة صنعتپردازی نویسندهاند. نگاه ویژة نویسنده به چهارعنصر، از این ویژگی کتاب، حکایت دارد. دلبستگی نویسنده به عناصر اربعه به اندازهای است که طرح اولیة کتاب، بر چهار جلد نهاده شدهاست. هرچند نویسنده به این طرح اولیه پایبند نبوده و جلد پنجمی به کتاب افزودهاست. این مقاله، کوشیدهاست در شیوهای توصیفی-تحلیلی، مصادیق بهرهگیری از عناصر چهارگانه را از مجلدات پنجگانة کتاب استخراج، نقد و تحلیل کند و ویژگیهای مثبت و منفی استعمال این عناصر را در متن کتاب بررسی کند. پژوهش حاضر نشان میدهد که التزام به استعمال عناصر چهارگانه، موجب بروز ویژگیهایی چند، در این اثر شدهاست. تقویت عناصر خیالی متن، بهرهگیری از غالب ظرفیتهای صرفی و نحوی زبان فارسی در راستای استعمال این عناصر، شکلگیری لغات، اصطلاحات و ترکیبهای متنوع و تقویت دامنة لغات زبان فارسی و سرانجام، صنعتپردازی با این عناصر، از مهمترین این ویژگیهاست. در کنار ویژگیهای مذکور، التزام به استعمال عناصر اربعه، گاه موجب شکلگیری ترکیبهای سست، ناهنجاریهای دستوری و صنعتپردازیهای افراطی متن شدهاست که ناگزیر چنین التزامهایی است.
https://jll.uk.ac.ir/article_1972_75291f59c4f39835748f645e947f3087.pdf
2017-12-22
147
164
10.22103/jll.2018.1972
نثر مصنوع و متکلّف
گونه های تصنّع
چهار عنصر
تاریخ وصّاف
یحیی
کاردگر
kardgar1350@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه قم
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
الف) کتابها
2
اخوینی البخاری، ابوبکر ربیع بن احمد. (1371). هدایة المتعلمین فی الطب. چاپ دوم. به اهتمام جلال متینی. مشهد: دانشگاه مشهد.
3
اقبال آشتیانی، عباس. (1379). تاریخ مغول. چاپ هفتم. تهران: امیر کبیر.
4
جوینی،عطاملک بن محمد. (1367). تاریخ جهانگشا. ج1. چاپ سوم. تصحیح محمد قزوینی. تهران: بامداد و ارغوان.
5
دهخدا،علی اکبر. (1377). لغت نامه. چاپ دوم. تهران: دانشگاه تهران.
6
سجادی، سید جعفر. (1373). فرهنگ معارف اسلامی. جلد دوم. چاپ سوم. تهران: کومش.
7
سرلو، خوان ادواردو. (1389). فرهنگ نمادها. چاپ اول. ترجمه مهرانگیز اوحدی. تهران: دستان.
8
شیرازی، ادیب شهاب الدین عبدالله. (1388). تاریخ وصاف الحضرة. جلد چهارم. چاپ اول. تصحیح علیرضا حاجیان نژاد. تهران: دانشگاه تهران.
9
شیرازی، فضل الله بن عبدالله. (1338). تاریخ وصاف. به اهتمام محمد مهدی اصفهانی. تهران:کتابخانه ابن سینا و کتابخانه جعفری تبریزی.
10
صفا، ذبیحالله. (1364). تاریخ ادبیات در ایران. ج4. چاپ سوم. تهران: فردوسی.
11
فردوسی. (1370). شاهنامه. ج1. چاپ پنجم. تصحیح ژول مول. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
12
گرکانی، محمد حسین شمس العلماء. (1377). ابدع البدایع. چاپ اول. به اهتمام حسین جعفری. با مقدمه جلیل تجلیل. تبریز: احرار.
13
مصفّی، ابو الفضل. (1381). فرهنگ اصطلاحات نجومی. چاپ سوم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
14
معین، محمد. (1375). فرهنگ فارسی. چاپ نهم. تهران: امیر کبیر.
15
نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر بن علی. (1388). مجمع النوادر معرف به چهارمقاله. چاپ اول. به تصحیح محمد قزوینی. به کوشش محمد معین، تهران: زوّار.
16
نظامی گنجوی. (1372). کلیات نظامی گنجوی. چاپ اول. مطابق با نسخه تصحیح شده استاد وحید دستگردی. به اهتمام پرویز بابایی. تهران: نگاه.
17
یاحقی، محمدجعفر. (1375). فرهنگ اساطیر. چاپ دوم. تهران: سروش.
18
ORIGINAL_ARTICLE
تأملی بر جلوه های فرّه باوری در تاریخ بیهقی
یکی از مفاهیم بارز اساطیری که در ایران پس از اسلام نیز در میان عموم مردم و آثار مکتوب به حیات خویش ادامه داد، فرّهباوری است. بررسی جلوههای این اندیشه که در روندِ دگردیسی خود از دوران باستان به بعد، تغییراتی گوناگون در کیفیّت و کارکرد یافته است، یکی از زمینههای جذاب و سودمند پژوهشی است که ارزشهای تاریخی، جامعهشناختی، روانشناختی و حتی بلاغی بسیار دارد. بر اساس همین اهمیت، این مقاله بر آن است مهمترین نمودهای خودآگاه یا ناخودآگاه اعتقاد به فرّه را در یکی از برجستهترین آثار منثور ادب فارسی که هم ماهیتی تاریخی و هم صورتی ادبی دارد، بررسی کند. این اثر، تاریخ بیهقی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل جزئیات فرّهاندیشی در معنا و صورت اثر مذکور است تا بدین ترتیب، سهم غالباً نیمهپنهان این اعتقاد باستانی در تشریح رویدادها و نیز برداشت از ماجراها و شخصیتها آشکار گردد و تطوّر کارکرد آن تا دورۀ غزنویان شناخته شود. یافتهها نشان میدهند، فرّهباوری در این تاریخ، معمولاً در جریان رویدادهای کلان مربوط به شاهان و بعضی خصوصیات و رفتارهای آنان جلوه میکند. نمود آیینهایی چون جشن مهرگان نیز سهمی قابل توجه در این بروز دارد. رویکرد جبرگرایانۀ تاریخ بیهقی در مواضعی چون به قدرت رسیدن شاهان، حامل نمودهایی قابل تأمل از فرّهاندیشی است. جلوههای متعدد این تفکر در محتوا و فرم این اثر، انحراف کارکرد فرّه را از یک باور اساطیری به یک ابزار سیاسی- درباری، به خوبی بازتاب میدهند و تفاوت بعضی جزئیات آن را با صورت اصیل و باستانیش آشکار میکنند.
https://jll.uk.ac.ir/article_1973_17f91a52a58b77d917cd80294534b969.pdf
2017-12-22
165
184
10.22103/jll.2018.1973
تفکر اساطیری
فرّه اندیشی
حکومت غزنوی
تاریخ بیهقی
فاطمه
کلاهچیان
f_kolahchian@yahoo.com
1
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
LEAD_AUTHOR
سحر
یوسفی
sahar.yosefi69@gmail.com
2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف)کتابها
2
آموزگار، ژاله. (1387). زبان، فرهنگ و اسطوره. چاپ دوم. تهران: معین.
3
اسلامی ندوشن، محمدعلی. (1349). جهانبینی ابوالفضل بیهقی. مشهد: دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی.
4
اسماعیلپور، ابوالقاسم. (1387). اسطوره، بیان نمادین. چاپ دوم. تهران: سروش.
5
بهار، مهرداد. (1387). از اسطوره تا تاریخ. چاپ ششم.تهران: چشمه.
6
بیهقی، ابوالفضل. (1389). تاریخ بیهقی: مقدمه، تصحیح، تعلیقات، توضیحات و فهرستها: محمدجعفر یاحقی.دو جلد. چاپ سوم. تهران: سخن.
7
دوستخواه، جلیل. (1382). اوستا. چاپ هفتم. دو جلد. تهران: مروارید.
8
رضی، هاشم. (1360). زرتشت و تعالیم او. چاپ اول. تهران: فروهر.
9
سرخوش کرتیس، وستا. (1388). اسطورههای ایرانی. مترجم:عباس مخبر. چاپ هفتم. تهران: مرکز.
10
سودآور، ابوالعلاء. (1383). فرّۀ ایزدی در آیین پادشاهی. تهران: میرک.
11
عناصری، جابر. (1374). تجلی دوازده ماه در آیینۀ اساطیر و فرهنگ عامۀ ایران. چاپ اول. مرند: قمری.
12
_________. (1387). شناخت اساطیر ایران: بر اساس طومار نقالان. چاپ سوم. تهران: سروش.
13
فلاح رستگار، گیتی. (1349). آداب و رسوم و تشریفات در دربار غزنه، از خلال تاریخ بیهقی. مشهد: دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی.
14
کزازی، میرجلالالدین. (1386). نامۀ باستان: ویرایش و گزارش شاهنامۀ فردوسی. جلد اول. چاپ ششم. تهران: سمت.
15
منوچهرپور، منوچهر.(1377). بدانیم و سربلند باشیم. چاپ سوم. تهران: فروهر.
16
13 موسوی، کاظم و اشرف خسروی. (1389). پیوند خرد در اسطوره و شاهنامه. چاپ اول. تهران: مهرآیین.
17
مهرین، مهرداد.(1380). دین بهی: فلسفۀ دین زرتشت. چاپ دوم. تهران:فروهر.
18
هینلز، جان راسل. (1385). شناخت اساطیر ایران. مترجم: باجلان فرخی. چاپ دوم. تهران: اساطیر.
19
یونگ، کارل گوستاو. (1387). انسان و سمبلهایش. مترجم: محمود سلطانی. چاپ ششم. تهران: جامی.
20
ب)مقاله ها
21
آموزگار، ژاله. (1374). «فرّه، این نیروی جادویی و آسمانی». هنر و معماری: کلک. شمارۀ 70 – 68. صص 41-32.
22
دلریش، بشری. (بیتا). «روانشناسی قدرت در عصر بیهقی، با تکیه براصل نیست همتایی در تاریخ بیهقی». پژوهشنامۀ علوم تاریخی. صص 45-41.
23
محمدی، ذکرا... و محمد بیطرفان. (1391). «انتقال و تحول اندیشۀ سیاسی فرّۀ ایزدی از ایران باستان به ایران اسلامی، با تکیه بر مبانی فکری اندیشهگرایان ایرانی». فصلنامۀ علمی تخصصی سخن تاریخ. سال ششم. شمارۀ 16. صص 36-3.
24
همایون کاتوزیان، محمدعلی. (بیتا). «فرّۀ ایزدی و حق الهی پادشاهان». اطلاعات سیاسی - اقتصادی. شمارۀ 130 – 129. صص 19-4.
25
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی راستینمایی مثلها در متون منثور فارسی نسبت به آموزههای دینی
مثل، جملهای مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه است که بین عموم مشهور شده، در محاورات ایشان به کار میرود و بازنمود افکار و عقاید، شیوة تفکر، صفات و روحیات پیشینیاناست. بیتردید حقایق دینی و مذهبی نیز در آینة ضربالمثلها بازتاب یافته است، اما از آنجا که مثلها ریشه در دانش عامه دارند، بازنمایی حقایق بهویژه آموزههای دینی، در بسیاری مواضع با واقع مطابقت نداشته و از طرفی موجب تحریف حقایق دینی گردیده و از سوی دیگر دامن ادب بلند پارسی را در بیان، آلوده ناصوابی نمودهاست. لذا شایسته مینمود ضوابطی به دست آوریم تا در مواجهه با مثلها و در موضع بازتاب حقایق دینی –بهویژه حوزة مربوط به اصناف انسانی مانند زنان و مردان که بیشتر مورد توجه و ابتلای مردم است- متوجه نواقص یا نواقض بیانی آنها بشویم. بدین جهت ضمن تقسیمبندی استقرایی مثلها، بدین نتیجه رسیدهایم که ضربالمثلهای فارسی در بازنمود آموزههای دینی در بسیاری موارد و به دلایل مختلف –از قبیل انگیزه مثل نگار و یا محدودیت در ساختار بیانی- در بازتاب آموزههای دینی موفق نبوده، بلکه موجب سوءبرداشتهایی گردیدهاند که ساحت دین از آن مفاهیم کاملاً مبرّا و به دور میباشد.
https://jll.uk.ac.ir/article_1974_091afd19f0289c0e02478683fdcad313.pdf
2017-12-22
185
204
10.22103/jll.2018.1974
مثل
ضربالمثل
آموزهها و حقایق دینی
فرهنگ و ادب عامه
عبدالرضا
محمّدحسین زاده
a_mhosseinzadeh@yahoo.com
1
دانشیار دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید باهنر کرمان
LEAD_AUTHOR
میثم
تارم
2
استادیار دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
حمید
صباحی گراغانی
h.sabahi@uk.ac.ir
3
استادیار دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
فهرست منابع
1
الف)کتابها
2
قرآن کریم.
3
ابریشمی، احمد. (1377). مثلشناسی و مثل نگاری. تهران: انتشارات زیور.
4
امام خمینی، سیّد روح الله. (1390). تحریرالوسیله. ج 2. قم: انتشارات جامعة مدرسین حوزة علمیة قم.
5
آیت اللهی، زهرا. (1395). حقوق زنان، برابری یا نابرابری. قم: دفتر نشر معارف.
6
برهانی، علی. (1390). زن در ضربالمثلهای ایران و جهان. ج 6. تهران: نشر اشجع.
7
بهمنیار، احمد. (1381). داستاننامة بهمنیاری. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
8
حبله وردی، محمد. (1331). جامع التمثیل. تهران: انتشارات شرکت سهامی طبع کتاب.
9
حجازی، بنفشه. (1385). چند کلمه از مادر شوهر (امثال و حکم مربوط به زنان در زبان فارسی). تهران: انتشارات نشر همراه.
10
حرّ عاملی، محمد بن حسن. (1991 م). وسائل الشیعه. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.
11
خدایار، امیر مسعود. (1364). اندرزها و مثالهای مصطلح در زبان فارسی. تهران: انتشارات خورشید.
12
خزایی، زهرا. (1393). جنسیت و اخلاق. دانشنامه فاطمی، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی.
13
خمینی، روح الله. (1390 ه.ق). تحریر الوسیله. نجف: مؤسسه دار الکتب العلمیه.
14
خواجه نظام الملک. (1340). سیاست نامه. به اهتمام هبربرت لارک، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
15
دهخدا، علی اکبر. (1339). امثال و حکم. دو جلد. تهران: انتشارات امیر کبیر.
16
زرین کوب، عبدالحسین. (1368). بحر در کوزه. تهران: انتشارات علمی.
17
سعدی، مصلح الدین. (1368). گلستان سعدی. به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی. تهران: انتشارات خوارزمی.
18
سعدی، مصلح الدین. (1363). بوستان. به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی. تهران: انتشارات خوارزمی.
19
شیخ صدوق، ابی جعفر. (1404 ه.ق). من لا یحضره فقیه. قم: جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.
20
طباطبایی، سید محمد حسین. (بیتا). نهایة الحکمه. قم: مرکز الطباع و النشر.
21
علی صفی، فخرالدین. (1373). لطایف الطوایف. تهران: انتشارت اقبال.
22
فیض الاسلام، علی نقی. (بیتا). نهج البلاغه. بیجا.
23
قمی، علی ابن ابراهیم. (1404 ه.ق). تفسیر قمی، قم: دار المتاب.
24
کشاورز باقری، زهرا. (1387). ضربالمثلهای معروف ایران. تهران: انتشارات بهزاد.
25
کی کاووس بن اسکندر، عنصر المعالی. (1368). قابوسنامه. تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
26
متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام. (1409 ه.ق). کنز العمّال فی سنن الاغوال و الافعال. بیروت: مؤسسه الرساله.
27
محجوب، محمد جعفر. (1382). ادبیات عامه ایران. تهران: نشر چشمه.
28
مخاطب، محمد. (1385). شناسایی و کاربرد ضربالمثلهای فارسی مرتبط با اصول خانواده. تهران: پژوهشگاه مطالعات وزارت آ.پ، پژوهشکده اولیاء و مربیان.
29
منشی، نصرالله. (1360). کلیله و دمنه. تصحیح مجتبی مینوی. تهران: انتشارات امیر کبیر.
30
مولوی، جلال الدین. (1362). فیه ما فیه. تصحیح بدیع الزمان فروزانفر. تهران: انتشارات امیر کبیر.
31
مهریزی، مهدی. (1382). شخصیت و حقوق زن در اسلام. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
32
نوری، حسین. (1408 ه.ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. بیروت: نشر مؤسسه آل البیت.
33
همدانی، بابا طاهر. (1365). گنجور. تهران: انتشارت خوارزمی.
34
ب) مقاله ها
35
محمدحسین زاده، عبدالرضا. (1388). «بررسی جنسیّت در ضربالمثلها با توجه به آیات و احادیث». مجلة مطالعات زنان. شماره 4. صص 31-7.
36
ORIGINAL_ARTICLE
شرح و بررسی سطرهایی از مرزبان نامه
در این جُستار دو سطر از کتاب مرزباننامه شرح و معنی شدهاست. علامه محمد قزوینی در برابر این دو سطر، علامتِ پرسش قرار داده و در ضبط برخی واژهها و نیز معنی آنها اظهار تردید کرده است. مرحوم خطیبرهبر دو سطرِ مذکور را بیمعنی دانستهاست و محمد روشن نیز با تغییر واژهای از این سطرها متن را دچار پیچیدگی بیشتری کرده و البته از معنی دقیق عبارات سخنی نگفتهاست. آنچه سطرهای مورد بحث را دچار اختلال و پیچیدگی کرده، تصحیف و گشتگی یک واژه در این جملهها است که شارحان و مصححان مرزباننامه را به خطا انداخته است. در این مقاله بر پایۀ تصحیح یک واژه از همین سطرها، تلاش گردیده چند جملۀ مبهمِ مرزباننامه شرح و معنی شود.
https://jll.uk.ac.ir/article_1975_e354a45fc49c418702e6f6a07753d2cd.pdf
2017-12-22
205
224
10.22103/jll.2018.1975
مرزبان نامه
بخارات
تصحیح
تصحیف
مجید
منصوری
majid.mansuri@gmail.com
1
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلیسینا همدان
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
الف( کتابها
2
آبادی باویل، محمد. (1357). ظرایف و طرایف. تبریز: انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی.
3
ابن حوقل. (1345). صورةالأرض. ترجمۀ جعفر شعار. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
4
انجو شیرازی، میرجمالالدین. (1375). فرهنگ جهانگیری. به اهتمام رحیم عفیفی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
5
انوری بلخی. (1376)، دیوان. تصحیح مدرس رضوی. تهران: علمی و فرهنگی.
6
بخارایی، شمس. (137۷). تاریخ بخارا خوقند و کاشغر. تحقیق محمد اکبر عشیق. تهران: میراث مکتوب.
7
برهان تبریزی، محمد حسین بن خلف. (1376). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر.
8
بیلقانی، مجیرالدین. (1358). دیوان. به تصحیح محمد آبادی. تبریز: موسسۀ تاریخ و فرهنگ ایران.
9
بیهقی، ابوالحسن علی بن زید. (1348). تاریخ بیهق. به تصحیح احمد بهمنیار. تهران: کتابفروشی فروغی.
10
تتوی مدنی، عبدالرشید بن عبد الغفور الحسینی. (بیتا). فرهنگ رشیدی. به تصحیح محمد عباسی. تهران: کتابفروشی تهران.
11
جرجانی، سید اسماعیل. (1357). ذخیرۀ خوارزمشاهی(چاپ عکسی). به کوشش سعیدی سیرجانی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
12
جوینی، محمد. (1382). تاریخ جهانگشای جوینی. تصحیح محمد قزوینی. تهران: دنیای کتاب.
13
حسینی منشی، محمد میرک بن مسعود. (1385). ریاضالفردوس خانی. به کوشش ایرج افشار و فرشته صرّافان. تهران: بنیاد موقوفات محمود افشار.
14
حموی بغدادی، یاقوت. (1380). معجمالبلدان. ترجمۀ علینقی منزوی. تهران: سازمان میراث فرهنگی.
15
خرندزی زیدری نسوی، شهابالدین محمد. (1370). نفثةالمصدور. به تصحیح امیرحسن یزدگردی. تهران: ویراستار.
16
دهخدا، علیاکبر و همکاران. (1377). لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
17
حدودالعالم منالمغربالیالمشرق. (1362). به کوشش منوچهر ستوده. تهران: کتابخانۀ طهوری.
18
خاقانی شروانی. (1378). دیوان. به کوشش ضیاءالدین سجادی. تهران: زوّار.
19
رامپوری، غیاثالدین محمد. (1363). غیاثاللغات. به کوشش منصور ثروت. تهران: امیرکبیر.
20
سعدی شیرازی. (1381). بوستان. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: خوارزمی.
21
سنایی غزنوی. (1385). دیوان. به اهتمام مدرّس رضوی. تهران: سنایی.
22
سوزنی سمرقندی. (1338). دیوان. تصحیح ناصرالدین شاهحسینی. تهران: امیرکبیر.
23
عطّار نیشابوری. (1386). مختارنامه. مقدمه تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: سخن.
24
ـــــــــــــــــــ. (1383). منطقالطیر. مقدمه تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: سخن.
25
عوفی، محمد. (1361). لبابالألباب. به قلم محمد عباسی. از روی چاپ براون با مقدمه و تعلیقات محمد قزوینی. تهران: کتابفروشی فخر رازی.
26
قطران تبریزی. (1362). دیوان. بر اساس تصحیح نخجوانی. تهران: ققنوس.
27
فرشیدورد، خسرو. (1382). دستور مفصّل امروز. تهران: سخن.
28
قبادیانی، ناصرخسرو. (1384). سفرنامه. به تصحیح محمد دبیرسیاقی. تهران: زوّار.
29
کرامتی، یونس. (1381). «بخارات». در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز نشر دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
30
لاهوری، عبدالستاربن قاسم. (1385). مجالس جهانگیری. تصحیح عارف نوشاهی و معین نظامی. تهران: میراث مکتوب.
31
مایلهروی، نجیب. (1369). نقد و تصحیح متون. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
32
مقدسی، محمد بن احمد. (1361). أحسنالتقاسیم. ترجمۀ علینقی منزوی. بیجا: شرکت مولفان و مترجمان ایران.
33
ملطیوی، محمدبن غازی. (1393). مرزباننامۀ بزرگ(روضۀالعقول). به تصحیح فتحالله مجتبایی و غلامعلی آریا. تهران: خوارزمی.
34
مولوی، جلالالدین محمد بلخی. (1386). کلیات شمس. بر اساس چاپ بدیعالزمان فروزانفر. تهران: هرمس.
35
ناتل خانلری، پرویز. (1380). دستور زبان فارسی. تهران: توس.
36
نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر. (1351). تاریخ بخارا. ترجمۀ ابونصر احمد بن نصر القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن محمد، تصحیح و تحشیه مدرّس رضوی. بیجا: بنیاد فرهنگ ایران.
37
وراوینی، سعدالدین. (1366). مرزباننامه. به کوشش خلیل خطیبرهبر. تهران: صفیعلیشاه.
38
ــــــــــــــــــــــــــ (1357). مرزباننامه. به تصحیح محمد روشن. بیجا: بنیاد فرهنگ ایران.
39
ـــــــــــــــــــــــــ (1310). مرزباننامه. به تصحیح و تحشیۀ محمد بن عبدالوهاب قزوینی. تهران: نشریات کتابخانۀ تهران.
40
همایی، جلالالدین. (1375). فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما.
41
ب) مقالهها
42
فرضی، عدالت. (1385). «نقدی بر مرزباننامه». ماهنامۀ حافظ. شمارۀ ۲۹. صص 33- 38.
43
فرزان، محمد. (1331). «نظری در حواشی مرزباننامه». مجلۀ یغما. سال پنجم. شمارۀ ۳. پیاپی 48. صص 72- 75.
44
منصوری، مجید. (1388). «نقد و بررسی مرزباننامه شرح دکتر خلیل خطیبرهبر». نشریۀ آینه میراث. شمارۀ ۴۴. صص 209- 225.
45
ج) منابع لاتین
46
1. J. l. Schlimer, (1970). Terminologie Dictionnaire de manthropologique: franuaise-persane, litho. ed, Tehran.
47
2. Ch. Schefer, (1885). Chrestomathie Persane: Paris torne 224 , pp. 172- 199).
48